حدودا دو سالی میشه خودمو گم کردم. مسیر هام معلوم نیستن.ارزش ها و رفتار های من با خیلی از افراد دیگه جامعه تفاوت جدی ای داره دوستام که اکثرا سطح سواد بالایی دارن بیشترین دغدغه شون خیلی متفاوت با من بود. به طور مثال یکیشون یه عالمه فیلم آموزشی از یوتیوب میدید خیلی هاشون درس میخوندن خیلی هاشون به فکر نمره بودن اما برای من خیلی از این چیزا مسخره بودن به خودم میگفتم خوب، بعدش چی؟ برای من درس خوندن یه رابطه احساسی بود که دوس داشتم بفهممش ولی تو دانشگاه همچین چیزی پیدا نکردم بعد از اومدن به دانشگاه به این فکر میکردم که زندگی قراره اینقدر مسخره باشه که من ناخواسته متولد بشم، درس بخونم، دکتر مهندس بشم ازدواج بکنم ، بچه دار بشم و بعد به خاطر اینکه اندام های بدنم زیاد مقاوم نیستن بمیرم.!!!!!  

برام خیلی مسخره بود. نمی تونستم همچین چیزی رو قبول کنم. میخواستم روشی متفاوت از بقیه داشته باشم چون من چیزی جز کربن و اکسیژن و نیتروژن هستم اونا برای بدنم هستن.

تا حد خیلی خوبی تو این 3 سال مثل بقیه شدم ولی واقعا نمیتونم به چیزی که نیستم پایبند باشم و خوشحال باشم. انگار اهداف ما با هم فرق دارن. دیگه باید از این جو دانشگاه جدا بشم تا بیشتر شبیه خودم باشم تا راحت با درسام ارتباط برقرار کنم نه اینکه اونا رو از بر کنم.


مشخصات

آخرین جستجو ها